كلات نادري فلات وسيعي است و بخشي از دشت خاوران كلات درست در مرز شمال خراسان امروزي قرار گرفته است و محدوده شمالي آن در خاك تركمنستان است شهر مشهد در ١۴۵ كيلومتري جنوب غرب آن واقع شده است دور تا دور فلات توسط كوهها و صخره هاي پر شيب احاطه شده است وكمتر جاي نفوظ به داخل دارد از اين رو به درستي نام دژ به خود گرفته است از آنجا كه كلات در نزديكي جاده ابريشم بين شهر هاي ماوراالنهر(فرارود) و نواحي مركزي فلات ايران قرار داشت از دير باز داراي اهميت بود اين فلات همچنين در مسير تاخت وتاز ارتشهاي مهاجم بود در قرن چهاردهم ميلادي (اواخر قرن هشتم قمري) قشون تيمور لنگ در آغاز گسترش سلطه خود به سمت غرب اين فلات را محاصره كردند و كلات را تسخير كردند سلطان محمد خوارزم شاه تصميم داشت در اين فلات در مقابل مغولها بايستد اما در عوض به سمت غرب فراري شد ًنادر شاه در نزديكي كلات تولد يافت او كلات را تحت كنترل خود در آورد.در دوران پر آشوب سالهاي پاياني صفويه كه فرماندهان جنگي رقيب نادر در پي فتح اصفهان توسط افغان ها و سقوط حكومت صفوي براي سلطه جويي مبارزه ميكردند.كلات پايگاه نادر بود.نادر با عزل شاه طهماسب دوم خود را نائب السلطنه و بعد از چند سال با تاج گذاري به پادشاهي ملقب كرد اما در طول همه اين سالها خراسان و كلات پاسگاه و هسته اصلي فرمانروايي او بشمار مي آمد نادر شاه مرتب از خراسان ديدن ميكرد ودر هرسفر از كلات مي گذشت تا از پيشرفت ساخت و سازي كه دستورش را داده بود مطلع گردد. بنا به تاريخچه اي كه از او بر جاي مانده اين ساخت و ساز ها شامل بود بر باغها،ميدانها،حمامها،مسجدها،قصر ، خزانه و همچنين آرامگاهي كه براي خواب ابدي خود در نظر گرفته بود، خزانه اي كه در نظر گرفته بود با غنائمي كه از هند آورده بود پرشد اما هيچيك از اينها در آخرين بحران سلطنت نادر شاه هنگامي كه برادر زاده و بسياري از نزديك ترين پيروانش عليه بي رحمي ها و زياده جويي ديوانه وارش شوريدند بكارش نيامد او براي حفظ جان زنان و فرزندانش آنها را به كلات فرستاد اما پس از آنكه به قتل رسيد برادر زاده اش نيرويي از بختياري ها به كلات روانه كرد آنها با استفاده از نردباني كه يك نفر به طور اتفاقي ويا عمدي در كنار برجي جا گذاشته بود به داخل كلات راه يافتند. همه مردان خانواده سلطنتي و حتي زنان حامله را به قتل رساندند تنها يكي از نوه هاي نادر شاه به اسم شاهرخ زنده ماند كه بعنوان فرمانروايي مدتي كوتاه حكومت كرد.

از ابتداي سكونت مردم در  اينجا يقينا حوادث مهم و تاثير گذاري بر زندگي جمعي آنها روي داده كه بعضي از آنها هنوز در خاطره مردم مخصوصا سالخوردگان ماندگار است از جمله اين رويدادها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

از وقايع مهم در زندگي حوادثي است تلخ، كه تركمن تازي نام گرفته است. اين وقايع در حدود سالهاي 1320 هـ.ق اتفاق افتاده است كه در پي آن تركمن ها از رمز شوروي سابق با روستاي قره تيكان وارد ايران مي شدند و يك سري دخالتها و محدوديت هايي براي مردم ايجاد مي نموند. گقتني است كه اين تصرفات موقتي با طرح و نقشه قبلي صورت مي گرفته و با برنامه اجرا ميشده است و در هيچ زماني از حد معين و مشابهي تجاوز نكرده است و بعد از مدتي آنها از منطقه بوسيله دولت خود فراخواتي مي شدند. تركمن ها در موقع اقامت خود در ايران به پيروي از دستورات مقامات كشور خود عمل ميكردند و هيچگاه خود سرانه به كسي زور و ظلم نكرده اند. با تاييد سالخورگان آنها براي تامين آذوقه خود و اسبهايشان مبالغي  به كشاورزان و روستاييان پرداخت مي نمودند و بطور مجاني و يا خود سرانه اموال كسي را تصرف نمي نمودند.

از ديگر وقايع مي توان قحطي سال 1335 هـ ق كه در دوران معاصر بطور سراسري رخ داده است را نام برد كه اين قحطي در بين مردم اين سرزمين به قحطي بزرگ معروف شده است و در آن  زمان قيمت گندم كه مصرف اصلي مردم بوده است به هر من هفت تومان رسيده است به همين دليل مردم از آن قحطي به نام قحطي  من هفت تومان ياد ميكنند. عموميت داشتن اين قحطي از مضمون شعر نسيم شمال بر مي آيد كه البته به يك قحطي مهم ديگر كه قبل از قحطي1335 هـ،ق در سال 1288 هـ،ق رخ داده بوده است هم اشاره مي كند:

 

قحطي سختي كه صبر از دل ربود               در هزار و سيصد و سي پنج بود

خلق مي خورند جو از  بر بقر                  پوست خيك و گوشت آدم خون خر

آنچنان قحطي به مردم چيره گشت                شد زخاطر قحطي هشتاد و هشت


بيماريهاي ويا و سيانو يك سال بعد از قحطي به جان مردم افتاد و جان خيلي ها را گرفت.

از وقايع ديگر زلزله سال 1340 قمري است كه در اواخر تابستان رخ داده است و همين حادثه موجب انتقال محل سكونت از قلعه كهنه به مكان فعلي(زاوين) شده است.

يكي ديگر از وقايع اين مرز و بوم سيل هايي است كه در اثر بارش زياد باران بهاري در سالهاي 1355 و 1356 اتفاق افتاده است .حجم اين سيل آبها در رودخانه زاوين به عرض بيش از 15 متر و ارتفاع بيش از 4 متر بوده كه اغلب موجب خساراتي به باغهاي مجاور رودخانه و از جا كندن درختان كهنسال و نيز به همراه بردن حيوانات و گاهي انسان ها شده است.

زاوين داراي دو دوره زندگي مشخص مي باشد يك دوره زندگي در محلي كه به آن قلعه كهنه مي گونيد مي باشد كه بر بلند داي تپه اي  در فاصله 2 كيلومتري جنوب شرقي روستا واقع بوده است ، موقعيت آن زمان بيشتر تحت تاثير وضعيت اجتماعي ، سياسي همان زمان بوده ، لذا در موقع حمله تركمنها  از شوروي سابق كهبه كرات اتفاق مي افتاده ، و زماني طولاني محل تاخت و تاز آنها بوده است موقعيت جغرافياي آن زمان روستا بسيار مناسب جهت اشراف داشتن بر منطقه و نيز فرار به دامنه كوه براي حفظ جان بوده است ، عمر اين دوره را تا بيش از 8 قرن بطور سينه به سينه نقل مي كنند.

دوره دوم درست از زماني شروع ميشود كه امنيت اجتماعي و سياسي بهبود يافته و حكومت مرزي ايران در منطقه نماينده رسمي (خان كلات) دارد و در همين زمان است كه  زلزله اي شيد روستا را كه در محلي صعب العبور بنا شده بود ميلرزاند و مردم گويا از مشكلات طبيعي محل سكونت خود(رفت و آمدهاي دشوار به روستا) به تنگ آمده بودند و زلزله را بهانه قرار داده و بناي روستاي فعلي را در مكاني مناسب پي ريزي كردند لازم به ذكر است كه زلزله در اواخر تابستان 1340 هـ،ق اتفاق افتاده است و جمعيت آن زمان حدود 300  خانوار بوده است.

كلات در لغت به معني آبادي و زيستگاهي بر فراز كوه است. نخستين بار نام كلات در شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي در داستان‌هاي حماسي فرود پسر سياوش آمده است. در عصر سامانيان نيز كلات پناهگاه سرداران آن دوره از جمله ابوعلي سيمجور و فائق الخاصه بوده و از دوران سلجوقي نشانه هايي مانند بند نادر برجاي مانده كه اهميت آن دشت را نشان مي دهد. در دوران ايلخانان مغول كلات از اهميت زيادي برخوردار بوده به طوري كه تاسيسات دروازه ارغون شاه به دوران ايلخاني نسبت داده مي شود. كلات در عصر تيمور در برابر حمله وي به سختي مقاومت نمود آن چنان كه در كتب تاريخي آمده است تيمور چهارده بار به دژ كلات يورش برد و هر بار شكست خورد. اما بيش از همه دوره ها، در زمان افشاريان از اعتبار خاصي برخوردار گرديد و دليل آن را بايد در ديواره‌هاي طبيعي و دروازه‌هاي قابل كنترل دانست كه كلات به عنوان محل سكونت نادر و ذخاير ارزشمند وي انتخاب گرديد.

X