- گياهي به نام دم گاو را مانند چايي دم كرده به بيمار ميدهند براي رفع دل درد مناسب است.

- گياه مخلسه براي رفع اسهالي مفيد است.

- گياه كلپوره را دم كرده سپس مصرف مي نمايند معتقدند براي رفع ناراحتي معده و نيز هضم غذا مناسب است.

- از گياهان بدركماي ، انقوزه و قاسني با آرد ملهم ساخته براي سرما خوردگي شديد (سينه پهلو) استفاده ميشود.

- گل كيك براي رفع يبوست و كم كاري معده مناسب است.

- گل ختمي براي بكار انداختن دستگاه گوارش و نيز رفع اسهالي به كار ميرود.

- گل ختمي با ماست گاو مي جوشانند براي زخم ورم كرده نافذ است.

- جوشانده گل سيم چو و پر بدي سيم چو را روي زخم هاي عميق قرار ميدهند.

- علف سيم كش و هوچو را با آرد برنج ملهم ساخته روي زخم قرار مي دهند.

- پنير كهنه را آرد كرده با شير دختر(خانمي كه براي بار اول بچه شير ميدهد و بچه اش دختر است) مي جوشانند، براي رفع درد گوش به داخل گوش مي چكانند.

- اگر داروي فوق پيدا نشد از روغن حيواني (روغن زرد) استفاده مي كنند.

- گياه تاج خروس را دم كرده براي رفع خروسك به بيمار ميدهند.

- گل بارهنگ را دم كرده براي رفع سرما خوردگي و صرفه استفاده مي شود.

- دهان بچه وقتي سفيدك مي زند قطعه گوشتي به صورت خام كوبيده  و آب آنرا به بچه مي دهند.

- شش دارو: بارهنگ ، تباشير قلم ، ملنگو و ... براي زخم دهان مفيد است.

- اسفنج را با آرد گندم ملهم ساخته روي محل ورم كرده و درد استخوان قرار مي دهند.

- ككتو (چاي كوهي) براي رفع ترشي و نيز هضم غذا مناسب است.

- گل خار شتر را جوشانده به بچه هايي كه زردي دارند مي خورانند.

- شاه تره را جوشانده به افرادي كه از درد دل رنج مي برند مي دهند.

مردم كلات نادر مراسم مرگ را نيز دسته جمعي برگزار مي‌نمايند. زماني كه مردم موضوع احتضار را متوجه مي‌شوند دست از هر كاري كه دارند مي‌كشند و به سرعت خود را بر بالين مريض مي‌رسانند .پس از فوت فرد مردان در حمل و كفن و دفن او كمك مي‌كنند، اين كار به امري اجتماعي و عمومي تبديل شده است.

ضمناً زماني كه كسي در حال احتضار به سر مي‌برد يك يا چند نفر ملا بر بالاي سر او قرآن مي‌خوانند و اغلب سوره‌ي ياسين را بالاي سر او قرائت مي‌كنند.

بعد از اينكه شخص فوت نمود او رو به كمك همسايگان ، فاميل ، و اهالي در تابوتي كه  هميشه در مساجد روستاهاي منطقه كلات و در مجاور غسل خانه قرار دارد گذاشته و به غسل خانه (در اصطلاح محلي مرده شور خانه) حمل مي‌كنند، اگر مرد باشد يك مرد آشنا ، كه آشنايي به اين كار و اگر زن باشد يك زن او را غسل مي‌دهد، مردم در اين موقع در اطراف غسل خانه تجمع مي‌كنند و وابستگان جنازه گريه و زاري مي‌كنند. پس از اينكه مراحل غسل و كفن به پايان رسيد او را در تابوت قرار داده و مقابل قبله مي‌گذارند سپس توسط شخص عالم محل نماز ميت خوانده مي‌شود سپس تابوت توسط مردان بلند مي‌شود و با سرعت به طرف قبرستان روستا حركت مي‌كند و با شعار بلند بگو لا اله الا الله بازم هم بگو لا اله الا الله افراد حاضر ميت را بدرقه نموده تا اينكه به قبرستان مي‌رسند، هم زمان با رسيدن ميت به قبرستان قبر آماده شده است زيرا هم زمان با غسل و كفن كردن ميت عده اي براي كندن و آماده كردن قبر به قبرستان مي‌روند.

در اين هنگام بستگان نزديك ميت يكي يكي براي آخرين بار او را مي‌بينند ، سپس جنازه در قبر مطابق مقررات شرعي قرار مي‌گيرد و حاضرين در اطراف قبر نظاره گر مي‌باشند. فردي كه با سواد قرآني باشد مرده را تلقين مي‌دهند سپس از مردم مي‌خواهد كه بگويند آدم خوبي بوده خدا او را بيامرزد. سپس روي قبر را مي‌پوشانند و در دو نوبت ابتدا مردها و سپس زن‌ها براي قرائت فاتحه دور قبر حلقه مي‌زنند و بعد مردم به خانه ميت بر مي‌گردند و فردي قرآن خوان  سر قبر نشسته  و قرآن مي‌خواند. مردم پس از مراجعه به منزل ميت ، فاتحه خواننده و به بستگان او تسليت ميگويند و خانه‌ي او را ترك مي‌كنند و به مسجد كه به همين منظور مراسم عزاداري بر پا شده است مي‌روند و در آنجا پس از قرائت فاتحه افراد با سواد قرآن مي‌خوانند اين مراسم تا هفت روز ادامه مي‌يابد، روز سوم و هفتم با شكوه تر و به صرف ناهار ختم مي‌شود.

پس از مراسم هفت ميت تا چهل روز مردم كماكان براي خواندن فاتحه به منزل او مراجعه مي‌كنند، و شب هاي جمعه تا يك سال مراسم ختم قرآن بر قرار است. پس از مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال كه دعوت عمومي است مردم عزاداري را پايان مي‌دهند و لباس سياه از تن بيرون مي‌نمايند.

كلات نادر در ناحيه كوهستاني كشور واقع شده است و داراي آب و هواي متنوع است مردم معتقدند در روزهاي خاص برف و باران مي‌بارد. باريدن برف در فصل زمستان را  معمولي ميدانند و منتظر بارش باران در فصل بهار مي‌باشند در خصوص روزهايي از فصل بهار را در اصطلاح محلي (شيشه) مي‌نامند.مثل 19 و 25 و... بعد از نوروز كه معتقدند به احتمال بسيار قوي در آن روزها باران مي‌بارد و كشاورزان وضعيت بارش باران را در روزهاي فوق زير نظر دارند و وضعيت محصول خود را با چگونگي بارش  در روزهاي فوق را پيش بيني مي‌كنند.

قبل از اينكه برف ببارد از نوع پارس نمودن سگ و جا به جا شده آن و نيز از صداي كلاغ مي‌توان آن را پيش بيني نمود.

قبل از آنكه باران ببارد اغلب مردم مي‌دانند كه باران همه جايي است و يا در چند نقطه خاص و يا در مسير مشخص است و آن از روي  نحوه‌ي حركت ابر و صداي رعد و برق مي‌باشد.

وقتي رعد و برق شديد است باران نيز شديد ولي زود گذر است و دامنه‌ي آن به مناطق ديگر كشيده مي‌شود ، اما وقتي رعد و برق شديد نيست و گرفتگي هوا همه جايي است ريزش باران نرم ولي طولاني است.

هرگاه در فصل بهار بارش باران يك هفته ادامه يابد مي‌گويند هفته  بهار است.

-هر فردي ستاره اي در آسمان دارد كه با مرگش آن ستاره نيز افول مي كند، به اين ستاره اختر طالع يا ستاره ي اقبال نيز مي گويند.

 -هر گاه مرغي مانند خروس آواز كند بايد فورا سرش را ببرند و گر نه بد يمن است.

-مهره هاي آبي رنگ فيروزه به گردن كره اسب و قاطر و بره بزغاله مي آويزند چون خوش يمن است.

-عدد سيزده  و روز سيزده  بد يمن است، براي همين در سيزده عيد نوروز (سيزده به در) به بيرون از خانه ها ميروند.

-جهت محفوظ ماندن حيوانات گم شده از درندگان بيابان به ملاي ده مراجعه كرده و دعاي مخصوص آنرا ميخواند و وسيله اي مثل چاغو را ميبندد به اصلاح محلي (دهن جنور را بستن) دهان جانور را مي بندند و معتقدند تا آن چاغو باز نشود و يا حيوان گم شده از آب نگذرد هيچ درنده اي نمي تواند به آن آسيب برساند.

-در موقع خواندن صيغه عقد توسط شيخ نبايد كسي نخ يا پارچه اي را گره بزند زيرا در اين صورت تا آن گره باز نشود كار زنا شويي آنها به تاخير مي افتد.

-زماني كه افراد مشغول صرف غذا ميباشند اگر تكه ناني به طور قائم بايستد ميگويند مهمان مي آيد و چنانچه آن تكه نان ، تكه نان كوچكتري را نيز تحمل كند ميگويند مهمان بار دارد.اگر يكي از لنگه كفش ها بر ديگري سوار شود معتقدن مسافرتي پيش مي آيد. اگر كف دست ها به خارش آيد فرد به پول مي آيد.اگر پلك چشم راست پر بزند نشانه ي خبر شادي بخش و پلك چشم چپ نشانه ي خبر ناگوار است.

-اگر دختري شوهر داده شود و قبل از اينكه به خانه ي شوهر برود ، شوهرش بميرد آن دختر بديمن و بد قدم محسوب ميگردد و يا سر خورد ناميده ميشود و ديگر كمتر كسي حاضر به ازدواج با او ميشود.

-در گذشته اگر كسي به بيماري تب و لرز (توفرشا)مبتلا ميشد يكي از افراد خانواده اش به خانه ي فردي كه يك زن او مرده و يكي را طلاق داده و با سومي زندگي ميكند مراجعه نموده و از لاي در خانه به طوري كه شناسايي نشود قاش يا ظرفي را عبور داده و آن فرد ميگويد زن مرده ، زن طلاق،زن در خانه براي توفرشا چه خوب است؟ آن فرد هر چه در ظرف او قرار داده ميشد، مي آورد و به خورد بيمارش مي داد و بيمار شفا پيدا مي كرد.

X